عشق ودیوانگی
 
اقیانوس غم
ما هر روز به روز هستیم-ایمان داشته باشید
 
 
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 22:53 ::  نويسنده : علیرضا
در زمان‌هاى بسيار قديم، وقتى هنوز پاى بشر به زمين نرسيده بود، فضيلت‌ها و تباهى‌ها دور هم جمع شدند، خسته‌تر و کسل‌تر از هميشه.
ناگهان ذکاوت ايستاد و گفت: بياييد با هم يک بازى کنيم، مثلاً قايم موشک ...
همه از اين پيشنهاد خوشحال شدند و ديوانگى فوراً داد زد: من چشم مى‌گذارم.
و از آنجايى که هيچکس نمى‌خواست دنبال ديوانگى بگردد، همه قبول کردند او چشم بگذارد و به دنبال آن‌ها بگردد.
ديوانگى جلوى درختى رفت و چشم‌هايش را بست و شروع کرد به شمردن: يک ... دو ... سه ...
همه رفتند تا قايم شوند.
لطافت خود را به شاخ ماه آويزان کرد
خيانت داخل انبوهى از زباله‌ها پنهان شد
اصالت در ميان ابرها مخفى شد
هوس به مرکز زمين رفت
دروغ گفت به زير سنگ مى‌روم ولى به ته دريا رفت
طمع در کيسه‌اى که خودش دوخته بود پنهان شد.
و ديوانگى مشغول شمردن بود: هفتاد و نه ... هشتاد ... هشتاد و يک ...
و همه پنهان شده بودند بجز عشق که مردد بود و نمى‌توانست تصميم بگيرد و جاى تعجب هم نيست چون همه مى‌دانيم پنهان کردن عشق مشکل است.
در همين حال ديوانگى به پايان شمارش رسيد. نود و پنج ... نود و شش ... نود و هفت ...
هنگامى که ديوانگى به صد رسيد، عشق پريد و در بين يک بوته گل رز پنهان شد.
ديوانگى فرياد زد: دارم ميام. دارم ميام.
اولين کسى را که پيدا کرد تنبلى بود زيرا تنبلى، تنبلى‌اش آمده بود جايى پنهان شود.
لطافت را يافت که به شاخ ماه آويزان شده بود. دروغ را در ته دريا و هوس را در مرکز زمين، يکى يکى همه را پيدا کرد.
بجز عشق.
او از يافتن عشق نااميد شده بود که خيانت در گوشش زمزمه کرد: عشق پشت بوته گل رز است.
ديوانگى شاخه چنگک مانندى را از درخت کند و با شدت و هيجان آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره و دوباره ... تا با صداى ناله‌اى متوقف شد.
عشق از پشت بوته بيرون آمد. با دست‌هايش صورت خود را پوشانده بود و از ميان انگشتانش قطرات خون بيرون مى‌زد.
شاخه‌ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او را کور کرده بودند. او ديگر نمى‌توانست جايى را ببيند.
ديوانگى گفت: من چه کردم؟ چگونه مى‌توانم تو را خوب کنم؟
عشق پاسخ داد: تو نمى‌توانى مرا درمان کنى امّا اگر مى‌خواهى برايم کارى کنى، راهنماى من شو و اين گونه شد که از آن به بعد ...
عشق کور شد و ديوانگى همواره همراه اوست

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان می آیند، بی رنگ می مانند و بی صدا
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان طنز و آدرس raining18.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 6320
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1